گذر زمان چیزیو حل نکنه منو حل میکنه!!

متن مرتبط با «نامه ای به خودم و مسئولیت های ما» در سایت گذر زمان چیزیو حل نکنه منو حل میکنه!! نوشته شده است

ذوق که می رود

  • یک چیزهایی برای آدمیزاد ذوق به حساب می آید که وقتی دیگر به همان شکل قبلی نباشد ذوقت هم برایش می پرد! اولین گوشیی که میخری ذوق دارد بعدی هایش دیگر هرچقدر هم که خوب باشند دلبری آن اولی را نخواهند داشت!اولین دوستان دانشگاهیت دلت را می برند بعدی ها هرچقدر هم که بهتر و سرتر باشند ذوق آن اولی ها را ندارند. اولین اسمی که روی دخترت میگذاری قند تووی دلت آب میکند بعدی ها فقط با کلاستر یا با نمیدانم چیچبکتر هستند! اولین خانه ای که میخری برایت میشود کلبه ی عشق و صفا بعدی ها فقط شیک و پیکتر اند! اولین اسمی که آدم ها را میکند مخاطب تو به دل می نشیند بقیه فقط رسمی تر دوستانه تر یا عاشقانه تر اند! من ترجیح میدخم اسم مریم همیشه برایم مریمک بماند تا این که یک روز بخواهم نام های عجیب و غریبتری برایش انتخاب کنم!الان هم برایم غم انگیزناک است که کانتکت های گوشیم به خاک سپرده شده اند و الان مجذا مجبور شده ام نام ها را انتخاب کنم و اسم خواهرم به جای مامانش با دوتا قلب شده نعیمه یا اسم خواهرزاده ام به جای جوادی شده جواد و اسم آن یکی به جای گل زاده شده ناهید!برای من غان غان ذوق بیشتری داشت تا عشقم و وقتی یکهو بالای گوشیم نوتیف می آمد که تورکویر برایم پیام فرستاده (که اکثرا هم تووی کانال بود!:-D)بیصتر ذوق خواندن آن پیام را داشتم تا الان که اسمشان شده mohandes m.m.m!دلم میخواهد دوباره مخاطبانم به نام قدیمیم مرا صدا کنند!ماه پیشونی قشنگتر و عاشقانه تر از هر اسمی است برایم و بچه خطاب شدن خیلی بیشتر به دلم می نشیند تا خانم دکتر یا دختر خوب و دلم میخواهد سحر تا آخر عمر فندقک صدایم کند و من هم او را گلابی گیس طلایی و کاش یکی پیدا شود که موش دم بریده خطابم کند یا یکی باشد صدایم کند سنجاب شکمو و یکی هم صدایم, ...ادامه مطلب

  • دل نوشت

  • طبق معمول تا آخرین دقیقه ای كه میتونستم بیرون باشم بیرون بودم و خوش گذروندم. خسته و كوفته برگشتم اتاق دیدم فقط لامپ كوچیكه روشنه و سعیده از بیمارستان برگشته و خوابه. فاطی هم طبق معمول پشت میز نشسته بود و داشت درس میخوند.یادم اومد به بحث عصرم با دوستم توو پارك كه داشت میگفت ماشین سازی ایران و كره باهم شروع شد و اتفاقا ایران چون پیكان رو داشت از كره جلوتر بود ولی الان چی؟و یادم اومد به جوابم كه گفتم اینو گفتی یاد خودمون افتادم! ما هم توو كنكور از خیلیا رتبه های بهتری كسب كردیم و وقتی وارد دانشگاه شدیم توو جایگاه بهتری قرار گرفتیم ولی الان چی؟یادم اومد به قبل ظهر كه با همین دوستم داشتم تلفنی صحبت میكردم و بهش گفتم یه كسلی خاصی توو وجودمه و حوصله ی هیچ كاریو ندارم حس میكنم زندگیم به یه ركود خاصی رسیده. من پوزیشن الانمو دوس ندارم و دیگه انگار تمایلی هم به تغییر این پزیشن ندارم (دراز كشیده بودم زیر پتو!طبق معمول!)یادم افتاد به صبح ساعت هفت كه گوشیم زنگ خورد و خاموشش كردم دوباره دوستم زنگ زد و قطعش كردم و تصمیمی كه دیشب گرفته بودم رو عملی كردم و خوابیدم نرفتم سر كلاس!یادم افتاد به دیشب كه جزوه رو ورق میزدم و با خودم میگفتم خب حالا كه چی؟ینی میخواد سوال بده كدوم نوبل شیمی گرفت كدوم نوبل پزشكی؟من از همه ی اولین جزوه های درس ها كه وایمیسن تاریخچه و مقدمه میگن متنفرم. پاشدم اومدم اتاق دراز كشیدم و قشنگ ۴ ساعت با گوشیم بازی كردم و ساعت سه شب خوابیدم و در جواب دوستم كه گفت صب زنگ میزنم بیدارت میكنم گفتم تو میتونی این كارو كنی ولی من بهت قول نمیدم بیام كلاس چون قصد دارم فردا صبح رو بخوابم!یادم به اولین كلاس اولین روز دانشگاهم افتاد كه یا سرم توو گوشی بود یا خواب بودم بدون اینكه یه دیقه ب, ...ادامه مطلب

  • پسا اتصال به اینترنت

  • چقد قشنگ!حالا من که کل کارم با اینترنت, چت کردن و سرچ سرگرمی بود و فیلم و آهنگ دانلود کردن و دیدن کلیپهای اینستا!حالا من که هنوز اینترن نشدم سرچ های مهم سر کشیکام داشته باشم!حالا من که کار اینترنت,ی راه, ...ادامه مطلب

  • ذوق که می رود

  • یک چیزهایی برای آدمیزاد ذوق به حساب می آید که وقتی دیگر به همان شکل قبلی نباشد ذوقت هم برایش می پرد! اولین گوشیی که میخری ذوق دارد بعدی هایش دیگر هرچقدر هم که خوب باشند دلبری آن اولی را نخواهند داشت!ا, ...ادامه مطلب

  • چشمان دریایی

  • اونقدر زیبا كه هر آهویی بهش حسودی میكنه اونقدر زلال كه هر آبی در مقایسه با اون كدر و ناصافه میشه رقص انوار خورشید رو در چشماش به تماشا نشست چشماش اونقدر عمیقه كه میشه از مردمكش سرزمین قلبشو دید زد و ا, ...ادامه مطلب

  • روزی خواهد رسید كه من خودم باشم...

  • در چشمانم گاهی موج میشكند و از ساحل پلك هایم رود كوچكی جاری میگردد؛ رودی كه سرچشمه اش دریاست یقینا آب شور دارد... در دستانم گاهی قلم میلرزد و دل نازكش را بر نرمی سخت كاغذ میساید تا نقشی از دل بوسه ای , ...ادامه مطلب

  • آرامش، مبهم ترین مفهوم زندگی

  • نمیدونم تا حالا بحران های زندگیاتون چیا بوده و چقد واستون سخت بوده گذر از اون بحران و نمیدونم بحران های زندگی من چقد ملموس با چقد پیش پا افتاده و مسخرس از نظرتون! من الان درمرحله ای از زندگی به سر میبرم که با یه سوال عجیب رو به رو هستم! چرا؟! کجای کارم اشتباه بوده؟ من واقعا نمیدونم چرا وقتی همیشه سعی کردم به بقیه خوبی کنم باید الان همچین جوابایی بگیرم! حالم درحدی بده که حتی نمیتونم حرفامو بنویسم... , ...ادامه مطلب

  • وقتی از زنده بودن خسته شدی زندگی كردن رو شروع كن

  • سلام دوستای گلم حالتون خوبه؟دلم واسه چرت و پرت نوشتن تنگ شده با گندمك چن روز پیش حرف زدم و كلی حرفای الكی زدیم و كیف كردیم البته یه جاهاییشم جدی بودیما یه حرف قشنگ سحر زد و گفت هرچیزی بشه من میدونم در آینده من راوی یه داستان خواهم بود! در واقع این سرنوشت همه ی ماها هست!یه روز یه جایی هممون قراره یه , ...ادامه مطلب

  • بیاین باهم صادق باشیم

  • سلام حالتون خوبه؟ امیدوارم كه عالی باشین بچه ها امروز امتحان میكروبمو گند زدم دعا كنین پاس شم فقط از دیروز تا الان من كلی انرژی مثبت گرفتم و كلی حالم خوب بوده و هنوزم هست و امیدوارم ادامه داشته باشه میدونین چرا؟چون صددرصد حواسم جمع به خدا بود و همش ردپاشو دنبال میكردم ببینم كجاس و چی كار میكنه!و خب , ...ادامه مطلب

  • كنكور۹۶

  • یه كم زیادی استرس دارم امیدوارم همه دوستام به حقشون برسن بچه ها دعا كنین واسشون + نوشته شده در  جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 9:8  توسط بانوی پاییزی  |  , ...ادامه مطلب

  • عاشقت بشم موندن بلدی؟

  • عاشقت بشم موندن بلدی؟ تا حالا شده این سوالو بپرسین از كسی؟ خب كسی بلد نیس بمونه!هیشكی بلد نیس بمونه!عموی منم بلد نبود و نموند خیلی دعا كردیم خیلی امید داشتیم ولی نموند خب بلد نبود بمونه شایدم نذاشتنش بمونه نمیدونم به هرحال عموم رفت بی خدافظی بی آخرین بغل بی آخرین بوسه من هنوز حساب بوس هایی كه كردمش , ...ادامه مطلب

  • یك قدم مانده به تاریكی شب...

  • میان انبوهی از كلافگی ها و دل زدگی های زندگی، بیخیال تپش زمان در سینه ی روزگار،مات و مبهوت سرنوشت خیره مانده ام به افق های ناپیدا و گنگ آینده.... ناامید از این در و آن در و درهای دگر، در تقلای رسیدن به سحر چشم هایم خون میبارد دلم خون میبارد نگاهم خون میبارد كام و كلامم خون میبارد دنیایم خون میبارد آ, ...ادامه مطلب

  • و همچنان ریشه های امید نخشکیده...

  • سلام بچه ها صبح بهاریتون بخیرچقد دلم واستون تنگ شده بود دوستای گلم از پارسال تا حالا باهاتون حرف نزدم!یک سااااااال کم که نیست!! اون پست قبلی رو دیشب به درخواست مریمک از وب قبلیم کپی کردم آوردم اینجا امیدوارم بدرد بخوره خب بچه ها سال نو چطوره؟ خوبه؟ خوشه؟ سلامته؟ خونه ی ننه ی کرامته؟؟ حال خودتون چطور, ...ادامه مطلب

  • آرزویم امشب دوباره تو بودی...

  • دلم واست خیلی تنگ شده نمیدونم كجایی چی كار میكنی خوشحالی ناراحتی چی قبول شدی یا موندی پشت كنكور فقط اینو میدونم بدجور دلم هواتو كرد و وقتی گوشیمو روشن كردم كه واست پست بذارم ساعت صفر عاشقی بود!نمیدونم تو اصن منو یادت هس یا نه فقط میدونم بدجور هوام هواتو كم داره... ژینوسكم خیلی وقته ازت بی خبرم و خیل, ...ادامه مطلب

  • مثلث برمودا

  • زندگیم توو وحشتناکترین مثلث برمودای دنیا در حال به فنا رفتنه و هرجوری میخوام سعی كنم نجاتش بدم وضعشو بدتر و بدتر میكنم... این برمودا اینقدر برام عذاب آوره كه ترجیح میدم همین الان بمیرم ولی این وضع دیگه ادامه نداشته باشه مثلث آتش رو یادتونه؟اكسیژن گرما ماده ی سوختنی؟الان زندگیم هرسه رو فراوون داره و , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها